برخیها معتقدند زنان مسلمان همین که علم دین که خود بزرگترین علم است را بدانند کافی باشد! خداوند زن را برای مرد و خانه و بچه آفریده والسلام..و به رابطه بین سواد و مجرد ماندن دخترها و بالارفتن توقع زنها در خانه و توقع از مردها برای همراهی اشاره کرده و گمان میکنند که سواد بزرگترین دشمن دختران و زنان است.
در پاسخ می توان گفت: درسته که حضور زن در خانه برای همسر و فرزندان حکم اکسیژن هوا را دارد و به اصطلاح خانه بدون زن حتی یک لحظهاش هم قبرستان است اما باید بدانیم که وظایف زن، صرفا به این امور ختم نمی شود.
شما میگویید بزرگترین و ارزشمندترین علم، دین (شناخت خدا) است. اما نه اینکه برای درک و فهمیدن درست این دین، باید آگاهی و دانش پیدا کرد و از قدرت یادگیری و اراده که خداوند به عنوان ابزارهایی برای کسب آگاهی و دانش جهت شناخت خود، خداوند و جهان هستی در اختیار انسان قرار داده بهره برد!
رضایت از زندگی در گرو رشد فردی است.
برای رضایت از زندگی، باید از زندگی لذت برد
برای لذت بردن از زندگی، باید قدرتمند و قوی بود
برای قدرتمند بودن، باید توانمند بود
برای توانمند بودن، باید رشد کرد
برای رشد کردن، باید نقاط ضعف و قوت خود را شناخت
برای شناخت نقاط قوت و ضعف خود، باید آگاهی پیدا کرد
برای آگاهی پیدا کردن، باید به کسب علم و دانش پرداخت
برای کسب علم و دانش هم، خداوند به انسان قدرت یادگیری و اراده عطا نموده است.
از طرف دیگر، زن و مرد هر دو به عنوان یک انسان واحد، توانمند و مستقل دارای یکسری تواناییهای منحصر به فرد بوده و در برابر این توانایی ها مسؤول هستند. چه بسا یک زن، دارای توانایی خاصی باشد که میتواند برای خود و جامعه و جهان مفید واقع شود در حالی که یک مرد ممکن است از این توانایی برخوردار نباشد. در اینجا آیا چون او یک زن است نباید فرصت شناخت و کشف این توانایی و رشد و شکوفایی و ابراز وجود به او داده شود تا به تکلیف انسانیاش عمل نماید ! همانطور که اداره کردن بسیاری از کشورهای دنیا توسط زنان در گذشته و حال حاضر خود می تواند تأییدی بر این امر باشد. البته این تواناییهای منحصر به فرد در مورد مردان نیز صدق میکند ..
درسته که در اسلام مرد موظف است نفقه کامل زن را بپردازد و زن از ارث هم برخوردار است و نیازی به کار کردن زن در بیرون از خانه نیست اما اگر ارث که شرعا باید پرداخت شود و زن مختار است با آن هر کاری که دلش میخواهد انجام دهد پرداخت نشود که هیچ، زن در شرایطی قرار بگیرد که خانواده نفقه او را هم پرداخت ننماید! در این حالت تکلیف چیست !؟ آیا چون او یک زن است باید محتاج این و آن باشد که طبیعتا نتیجه ای جز سرافکندگی و از دست دادن عزت و احترام و آبرویش نخواهد داشت! پس عزت و شرافت و کرامت و شأن انسانیاش چه میشود!؟
آیا نباید آستین همت بالا بزند خود تلاش نماید و با بکار بردن تواناییهایش از پس نیازهای خود برآید! و حتی برای دیگران هم مفید و تأثیر گذار باشد تا مغلوب شرایط ناعادلانهای که برخی مردها بخاطر ضعف فردی و عدم تعهد به باور دینی و مسؤولیت انسانی به وجود آوردند نشود!؟
عدم مسؤولیت پذیری برخی مردها و قرار گرفتن زنان در چنین شرایطی شاید با معیارهای واقعی زندگی اسلامی همخوانی نداشته باشد اما بالاخره یک واقعیت است و باید برایش چاره اندیشید چرا که مرد هم یک انسان با قدرت و توانایی محدود است و البته ممکن الخطا. خداوند با توجه به علم مطلقشان که نسبت به گذشته و حال و آینده انسانها خبر دارند میدانند که انسان با انتخاب خودش چه شرایطی را به وجود میآورد، پس زن را نیز توانمند و مستقل آفرید تا در چنین شرایطی عزتمندانه زندگی کند و ازپس نیازهای خودش برآید.
در پایان میتوان گفت این علم و سواد و دانش نیست که زن را از زندگی انداخته و از خانه به در کرده، بلکه عدم آگاهی زنان در رعایت عدم تعادل بین داخل خانه و بیرون از خانه و عدم آگاهی مردان نسبت به حقوق و وظایف فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان است. برای مسأله زنان، درست فهمیدن و درک کردن موضوع های مربوط به زنان خود یک مسألهست! عمل کردن به فهمیدنها، یک مسأله دیگر! و متعهد بودن و ماندن در چهارچوب حیطهای که الله متعال برای زن درنظر گرفته خود مسألهی دیگریست..
پس ما زنان مسلمان با دو مسأله مواجهه هستیم، یکی واقعیتهایی که باید قبول کرد و دیگری مسائلی که باید تغییر داد که همان احیاء ارزشها و تمهیدات لازم در برابر شرایط و مسائلی است که بخاطر ناآگاهی، غرور و تعصب نادیده و انکار شدهاند.
نظرات